بغل-کردن-خود
تعداد لایک: 12
تعداد لایک: 12

تنهایی وجودی: شکلی از تنهایی برای آگاهی و کنار آمدن با اضطراب

کامو، نویسنده کتاب‌های معروفی چون «طاعون»، جمله‌ای درباره تنهایی می‌گوید:
«وقتی انسان آموخت ـ آن هم نه فقط بر روی کاغذ ـ که چگونه با رنج‌هایش تنها بماند، چگونه بر اشتیاق به گریز چیره شود، آن وقت چیزی نیست که یاد نگرفته باشد.»

در ادامه، به بررسی مقصود کامو از دیدگاە رویکرد وجودی (اگزیستانسیال) می‌پردازیم.

اروین یالوم در کتاب «درمان‌های اگزیستانسیال» از سه نوع تنهایی نام می‌برد:

۱. تنهایی بین‌فردی:


این نوع تنهایی معمولاً به‌صورت جداافتادگی و بی‌کسی تجربه می‌شود و به معنای دور افتادن از دیگران است. عوامل متعددی در این حالت دخیل‌اند؛ مانند انزوای جغرافیایی، فقدان مهارت‌های اجتماعی مناسب، احساسات به‌شدت متضاد درباره صمیمیت یا ویژگی‌های شخصیتی مانند اسکیزوئید، خودشیفته، استثمارگر یا قضاوت‌گر که مانع از ایجاد تعامل اجتماعی رضایت‌بخش می‌شوند.

۲. تنهایی درون‌فردی:


فرایندی است که در آن اجزای مختلف وجود فرد از یکدیگر فاصله می‌گیرند. به عبارت دیگر، تنهایی درون‌فردی زمانی رخ می‌دهد که فرد احساسات یا خواسته‌هایش را خفه می‌کند، بایدها و اجبارها را به جای آرزوهایش می‌پذیرد، به قضاوت خود بی‌اعتماد می‌شود یا استعدادهای خود را به دست فراموشی بسپارد.

۳. تنهایی اگزیستانسیال یا تنهایی وجودی:


در این نوع تنهایی، افراد ممکن است از دیگران و از اجزای خود جدا شوند؛ اما در عمق این جدایی، حس تنهایی‌ای وجود دارد که به هستی مربوط می‌شود. به عبارت دیگر، حتی با وجود روابط رضایت‌بخش و حتی با داشتن خودشناسی و انسجام درونی کامل، این حس باقی می‌ماند. تنهایی اگزیستانسیال به فاصله‌ای اشاره دارد که بین انسان و هر موجود دیگری برقرار است و نمی‌توان پلی بر آن زد. همچنین، این نوع تنهایی بنیادی‌تر و ریشه‌ای‌تر است؛ بە معنای جدایی میان فرد و دنیا.

تنهایی مورد نظر ما تنهایی اگزیستانسیال است؛ چرا که بسیاری از ما با این بخش از وجود خود آشنا نیستیم. این حس، همچون دلهره‌ای لحظه‌ای، حتی در خوشحال‌ترین شرایط ظهور می‌کند و فرد احساس می‌کند دیگر در مکانی مطمئن و امن حضور ندارد. اگر این تجربه را در خود نشناسیم، ممکن است برای پر کردن آن راهکارهایی را انتخاب کنیم که نه تنها کارساز نیستند بلکه مانع از تجربه روابط رضایت‌بخش نیز می‌شوند. لذا، ما به محض اینکه این حس را تجربه کنیم، اضطرابی در دل ما ایجاد می‌شود و سعی می‌کنیم از آن به شکل های مختلف فرار کنیم.

افرادی که با این نوع تنهایی مواجه می‌شوند، به اشکال متفاوت واکنش نشان می‌دهند که تأثیر آن از طرفی بر رفتارها و زندگی فردی و از طرفی دیگر بر روابط بین فردی آن‌ها مشهود است. نکته مهم این است که منظور از این نوع تنهایی، همان تنهایی در شکل اجتماعی (که ناشی از نارسایی در روابط است) نمی‌باشد. در تنهایی اجتماعی، نبود یا نقص روابط اجتماعی دیده می‌شود، اما این نوع تنهایی نشان‌دهنده جدایی ذاتی انسان از کل هستی و عدم توانایی برای دستیابی به ارتباط کامل و بی‌واسطه است. به عبارت دیگر، حضور یا عدم حضور دیگران قادر به پر کردن این خلأ بنیادی نیست؛ بلکه ما تنها می‌توانیم در تنهایی همدیگر شریک شویم.

اما اضطرابی که این نوع تنهایی به همراه دارد چگونه بر رفتار و روابط ما تأثیر می‌گذارد؟

در صورتی که فرد قادر به تحمل حس ناخوشایند تنهایی نباشد، ممکن است به ایجاد دفاع‌هایی (ساز و کارهایی برای فرار از اضطراب) متوسل شود تا آن را از آگاهی بیرون براند و فرصت بروز تنهایی در درون او کاهش یابد.

برای مثال افراد به روش‌های مختلف خود را مشغول می‌کنند: با کار زیاد، مصرف الکل و غیره، تا این حس تنهایی را از خود دور کنند. یا در مواردی، فرد نمی‌تواند از خانواده‌اش مستقل شود و هدف یا کاری برای خود انتخاب کند، چرا که فکر می‌کند بدون آن‌ها، هدایت زندگی فردی امکان‌پذیر نخواهد بود.

همچنین، فرد نمی‌تواند با دیگران رابطه‌ای حقیقی برقرار کند؛ بلکه طرف مقابل را به عنوان وسیله‌ای می‌بیند که از روبرویی با تنهایی او محافظت می‌کند. در نتیجه، طرف مقابل نیز احساس پذیرفته شدن و دوست داشته شدن در رابطه با او نخواهد کرد. فرد تنها زمانی احساس «من هستم» می‌کند که از سوی دیگران انتخاب شده و برایش ارزش قائل شوند؛ در حالی که ممکن است در نتیجه از خودآفرینی دست بکشد.

چگونه با این تنهایی کنار بیاییم و به شیوه‌ای سالم‌تر رفتار کنیم؟

در شکل دوم، فرد می‌تواند (به کمک درمانگر) موقعیت‌ها و لحظاتی که در جهان تنها و منفرد است را شناسایی کند؛ به این ترتیب با رویارویی سرسختانه با این واقعیت، می‌تواند رابطه‌ای مبتنی بر عشق و دوستی با دیگران برقرار کند. این رویکرد بر این اصل استوار است که ما، دیگران را نیز مانند خود می‌بینیم و درک می‌کنیم که آنان نیز دارای احساسات، تنهایی و ساختن دنیایی برای دستیابی به آرامش و امنیت هستند؛ در واقع، ما با «انسان دیگری» روبرو هستیم.

همچنین، فرد بهتر است خود را با کارهای بیرون از خاطرات گذشته یا پیوستن به گروه‌های خاص مشغول نکند تا به طور موقتی از تنهایی فرار کند؛ بلکه باید سعی کند «فردیت» و «هویت» خود را به دست آورد، ارزش‌های زندگی دیگران را به عنوان راهنمای خود نپذیرد و از پیروی بی‌اختیار از جمع خودداری نماید.

قابل ذکر است که مرگ یکی از مهم‌ترین موقعیت‌های تجربه تنهایی اگزیستانسیال است؛ زیرا مرگ، مفهومی است که نمی‌توان آن را با دیگران به اشتراک گذاشت. هر انسان در نهایت تنها، مرگ را تجربه می‌کند.

نویسندە : دیمن سوارە

تعداد لایک: 12

۵ مقاله اخیر از این قسمت برای شما در دسترس است.

بغل-کردن-خود
تنهایی وجودی: شکلی از تنهایی برای آگاهی و کنار آمدن با اضطراب
زمان مطالعه: 10 دقیقه
خودشیفتگی-در-دنیای-مجازی
چرا خودشیفته‌ها از شبکه‌های اجتماعی بیش از حد استفاده می‌کنند؟
زمان مطالعه: 13 دقیقه
عشق-و-معنویت
صمیمیت معنوی با افزایش رضایت و تعهد در روابط عاشقانه
زمان مطالعه: 10 دقیقه
هیپنوتیزم-درمانی
هیپنوتیزم درمانی
زمان مطالعه: 8 دقیقه
عزت-نفس
چگونه عزت نفس را افزایش دهیم؟
زمان مطالعه: 15 دقیقه

می تونیم در این باره باهم حرف بزنیم.

اسرین-عبداله-زاده
اسرین عبداله زاده
کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی

دوره ای که برای بسیاری از افراد مفید بوده.

نظرات

نظر شما در این مورد چیه؟

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *