
خلاصهای از نظریهی آلفرد آدلر
مقدمه
آلفرد آدلر (Alfred Adler)، یکی از مهمترین نظریهپردازان روانشناسی عمقی و از نخستین همکاران فروید بود که بعدها از روانتحلیلگری جدا شد و رویکردی مستقل با نام روانشناسی فردی (Individual Psychology) بنیانگذاری کرد. آدلر برخلاف فروید که بر ناهشیار و تعارضهای جنسی تأکید داشت، بر تمامیت شخصیت، اهداف زندگی، و نقش اجتماعی انسان تمرکز میکرد (Adler, 1931).
۱. احساس حقارت و تلاش برای برتری (Inferiority & Striving for Superiority)
آدلر معتقد بود که احساس حقارت بخشی طبیعی از رشد انسان است. هر فرد از دوران کودکی، با درک ناتوانیهایش، نوعی احساس ضعف یا نقص را تجربه میکند. این احساس، در صورت هدایت سالم، به تلاش برای رشد، برتری و شکوفایی فردی منجر میشود (Adler, 1927). اما اگر این احساس بهدرستی مدیریت نشود، ممکن است به «کمبود اعتماد به نفس»، «احساس بیارزشی» یا حتی «عقدهی حقارت» بینجامد.
۲. عقدهی حقارت و عقدهی برتری (Inferiority Complex & Superiority Complex)
اگر فرد نتواند احساس حقارت را جبران کند، ممکن است دچار عقدهی حقارت شود و در نتیجه دچار کنارهگیری اجتماعی، اضطراب، یا ناکامیهای پیدرپی گردد. در مقابل، برخی افراد برای جبران این احساس، بهطور افراطی در پی برتری و تسلط بر دیگران برمیآیند که به آن عقدهی برتری گفته میشود (Adler, 1930).
۳. هدفگرایی و جهتگیری آینده (Teleology)
آدلر برخلاف دیدگاه علتگرای فروید، بر هدفگرایی تأکید داشت؛ او باور داشت که رفتار انسانها نهتنها ناشی از گذشته، بلکه متأثر از اهداف، آرمانها و تصور آنها از آینده است. در واقع، انسان برای رسیدن به “سبک زندگی ایدئال”، جهتگیری خاصی در زندگی خود برمیگزیند (Adler, 1931).
۴. سبک زندگی (Lifestyle)
آدلر سبک زندگی را بهعنوان شیوهای منحصربهفرد که هر فرد برای حل مشکلات و دستیابی به اهدافش انتخاب میکند، تعریف میکرد. این سبک معمولاً در پنج یا شش سال اول زندگی شکل میگیرد و بهشکل ناهشیار تا بزرگسالی ادامه مییابد. درمان در رویکرد آدلری، اغلب شامل شناسایی و بازسازی این سبک زندگی ناکارآمد است (Adler, 1931).
۵. علاقهی اجتماعی (Social Interest)
یکی از بنیادینترین مفاهیم نظریهی آدلر، علاقهی اجتماعی یا Gemeinschaftsgefühl است؛ یعنی احساس همبستگی، همدلی و تمایل به همکاری با دیگران. آدلر معتقد بود که سلامت روان در گرو رشد علاقهی اجتماعی است و بسیاری از اختلالات روانی ناشی از نبود آناند (Adler, 1927). او انسان را موجودی اجتماعی میدانست و رشد واقعی را تنها در تعامل مثبت با دیگران ممکن میدانست.
۶. نقش خانواده، ترتیب تولد و محیط اجتماعی
آدلر به تأثیر نقش خانواده، روابط والدین و فرزندان، و ترتیب تولد بر رشد شخصیت تأکید داشت. برای مثال، فرزند اول معمولاً مسئولتر و محافظهکارتر است، در حالی که فرزند آخر ممکن است لوس یا وابستهتر رشد یابد. این تفاوتها بر شکلگیری سبک زندگی اثرگذارند (Ansbacher & Ansbacher, 1956).
⸻
۷. رواندرمانی آدلری
هدف رواندرمانی آدلری، کمک به فرد برای:
• بازشناسی سبک زندگی ناسازگار
• درک اهداف ناهشیار
• توسعه علاقهی اجتماعی
• افزایش مسئولیتپذیری
• ایجاد هدفی معنادار در زندگی است (Adler, 1931)
فرایند درمان اغلب شامل بازسازی روایت زندگی فرد، شناسایی باورهای ناکارآمد، و ایجاد تصویر نوینی از خویشتن است.
نتیجهگیری
نظریهی آدلر نگاهی جامع، خوشبینانه و آیندهنگر به انسان دارد. با تأکید بر مسئولیتپذیری، معنا، همدلی و رشد اجتماعی، این نظریه بهویژه در درمانهای مدرن فردی، خانوادگی و آموزشی کاربرد فراوان دارد. آدلر، برخلاف فروید که انسان را قربانی گذشته میدانست، او را سازندهی آیندهی خویش میدید.
منابع (به سبک APA):
• Adler, A. (1927). Understanding human nature. Greenberg.
• Adler, A. (1930). The education of children. George Allen & Unwin.
• Adler, A. (1931). What life should mean to you. Little, Brown and Company.
• Ansbacher, H. L., & Ansbacher, R. R. (Eds.). (1956). The individual psychology of Alfred Adler: A systematic presentation in selections from his writings. Basic Books.
- مقالات اخیر
۵ مقاله اخیر از این قسمت برای شما در دسترس است.
- محصولات
دوره ای که برای بسیاری از افراد مفید بوده.
نظرات
نظر شما در این مورد چیه؟