
مهمترین نظریههای خانوادهدرمانی سیستمی
نگاهی جامع به رویکردهای کلیدی در درمان خانواده
چکیده
خانوادهدرمانی سیستمی یکی از تأثیرگذارترین رویکردهای رواندرمانی در قرن بیستم و بیستویکم است که به بررسی و مداخله در ساختار، الگوهای ارتباطی و پویاییهای درونی نظام خانواده میپردازد. برخلاف رویکردهای فردمحور، درمان سیستمی خانواده بر این فرض بنا شده است که اختلالات روانی در زمینهای از روابط خانوادگی و بینفردی شکل میگیرند و تنها در همان بافت قابل درک و درمان هستند. این مقاله به معرفی و بررسی مهمترین نظریههای خانوادهدرمانی سیستمی، از جمله نظریه ساختاری مینوچین، نظریه راهبردی هیلی، نظریه ارتباطات مضطرب خانوادههای روانپریش (مکتب پالو آلتو)، و رویکرد بوون در خانوادهدرمانی میپردازد.
۱. مقدمه: مفهوم سیستمی در خانوادهدرمانی
نظریه سیستمها که از زیستشناسی و نظریههای عمومی سیستمها وام گرفته شده است، اساس تفکر خانوادهدرمانی مدرن را شکل میدهد. در این دیدگاه، خانواده نه مجموعهای از افراد مستقل، بلکه نظامی پویا و بههمپیوسته است که هر تغییر در یکی از اعضا، بر کل نظام تأثیر میگذارد (Bertalanffy, 1968). بنابراین، درک مشکلات روانی بدون توجه به روابط متقابل، الگوهای ارتباطی و ساختار قدرت در خانواده ممکن نیست.
۲. خانوادهدرمانی ساختاری (Structural Family Therapy) – سالوادور مینوچین
۲.۱ اصول نظری
سالوادور مینوچین معتقد بود که بسیاری از مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان، ناشی از نابسامانی ساختار خانواده هستند، نه مشکل فردی کودک. در این رویکرد، مفاهیمی چون مرزها (Boundaries)، اتحادها (Alliances)، ائتلافها (Coalitions) و ساختار سلسلهمراتبی خانواده از مفاهیم کلیدی هستند (Minuchin, 1974).
۲.۲ نقش درمانگر
درمانگر وارد سیستم خانواده میشود، با آن همدلی میکند، و از طریق تکنیکهایی مانند بازسازی ساختار، همپیمانی استراتژیک، و چالشگری مرزها، تلاش میکند تعادل ساختاری ایجاد کند (Nichols & Davis, 2020).
۲.۳ مثال کاربردی
در خانوادهای با مرزهای آشفته بین مادر و فرزند و حذف نقش پدر، درمانگر تلاش میکند تا مرزها را شفاف کند و پدر را در موقعیت والد مؤثر بازسازی کند.
۳. خانوادهدرمانی راهبردی (Strategic Family Therapy) – جی هیلی و سیلویا ماداناِس
۳.۱ نگاه راهبردی به مشکل
درمان راهبردی با این فرض شروع میشود که مشکل رفتاری، بخشی از الگوهای ارتباطی غیرسازگار در خانواده است و باید با تکنیکهای برنامهریزیشده و اغلب غیرمستقیم آن را مختل کرد (Haley, 1976). درمانگر تمرکزش را بر چرخهی مشکل میگذارد، نه علت آن.
۳.۲ مداخلات کلیدی
• تجویز علائم (Symptom Prescription)
• تکنیکهای متناقضنما (Paradoxical Interventions)
• تقویت سلسلهمراتب خانواده
در این رویکرد، درمانگر مانند یک کارگردان عمل میکند و خانواده را به انجام رفتارهایی هدایت میکند که باعث گسست الگوهای ناسازگار میشوند.
۴. نظریه بوون (Bowen Family Systems Theory) – موری بوون
۴.۱ اصول بنیادین
موری بوون خانواده را بهعنوان یک سیستم عاطفی چندنسلی در نظر میگرفت. او تأکید میکرد که مشکلات روانی در یک نسل، ممکن است بازتاب الگوهای حلنشده در نسلهای قبلی باشند (Bowen, 1978).
مفاهیم کلیدی در این نظریه:
• تمایز یافتگی از خود (Differentiation of Self)
• مثلثها (Triangles)
• وفاداری نسلی
• همجوشی هیجانی (Emotional Fusion)
۴.۲ هدف درمان
بوون معتقد بود که هدف درمان افزایش تمایز روانی فرد از نظام هیجانی خانواده است؛ یعنی فرد بتواند بدون قطع رابطه، استقلال عاطفی خود را حفظ کند.
۵. مکتب پالو آلتو و نظریه ارتباطات خانوادگی
۵.۱ نظریه “چرخه معیوب ارتباطی”
محققان مرکز پالو آلتو، بهویژه دان جکسون، گرگوری بیتسون و پل واتسلاویک، بر نقش الگوهای ارتباطی مختل در خانوادههای دارای عضو روانپریش تأکید کردند.
مفهوم کلیدی آنها، دوگانگی پیام (Double Bind) بود:
یعنی فرد پیامهایی متناقض از والدین دریافت میکند که پاسخ به آنها بدون نقض یکی ممکن نیست (Bateson et al., 1956).
۵.۲ ارتباطات دیجیتال و آنالوگ
در این نظریه، تفکیک بین محتوای پیام (digital) و لحن، زبان بدن و زمینه پیام (analog) نیز اهمیت دارد. بسیاری از تعارضات خانوادگی ناشی از تفسیر متفاوت این دو نوع پیاماند.
۶. خانوادهدرمانی تجربی (Experiential Family Therapy) – ویرجینیا ساتیر و کارل ویتاکر
۶.۱ تمرکز بر رشد فردی و هیجانی
ویرجینیا ساتیر بر رشد خود فرد در بستر خانواده تأکید داشت. هدف درمان نهتنها حل تعارضات، بلکه افزایش عزتنفس، آزادی هیجانی و ارتباط اصیل بین اعضای خانواده است (Satir, 1983).
۶.۲ تکنیکها و مفاهیم کلیدی
• مجسمسازی خانواده (Family Sculpting)
• مواجهه هیجانی
• تشویق به اصالت (Congruence)
۷. رویکرد ناریتیو در خانوادهدرمانی (Narrative Therapy) – وایت و اپستون
۷.۱ مفهوم “بازنویسی روایت خانواده”
درمان ناریتیو با این پیشفرض پیش میرود که خانوادهها روایتهایی درباره خود و مشکلاتشان دارند، که گاه مشکلمحور و محدودکنندهاند. درمانگر به خانواده کمک میکند تا این روایت را بازنویسی کنند و معنای تازهای خلق شود (White & Epston, 1990).
۷.۲ تکنیکها
• بیرونسازی مشکل (Externalizing the Problem)
• جستوجوی استثناها
• خلق روایت بدیل و غنیسازی هویتی
۸. نتیجهگیری
خانوادهدرمانی سیستمی با نظریات و رویکردهای گوناگون خود، انقلابی در نگاه به مشکلات روانی ایجاد کرده است. در این رویکرد، فرد بیمار نه جدا از نظام خانواده، بلکه بازتابی از پویاییهای ناسازگار سیستم خانواده است. از مینوچین تا بوون، از هیلی تا وایت، همهی این نظریهپردازان تلاش کردهاند تا پیچیدگی روابط انسانی را در بستر خانواده فهم و درمان کنند. انتخاب رویکرد مناسب، بسته به ساختار خانواده، نوع مشکل، سبک ارتباطی اعضا و اهداف درمانگر تعیین میشود.
⸻
منابع (به سبک APA):
• Bateson, G., Jackson, D. D., Haley, J., & Weakland, J. (1956). Toward a theory of schizophrenia. Behavioral Science, 1(4), 251–264.
• Bertalanffy, L. von. (1968). General system theory: Foundations, development, applications. George Braziller.
• Bowen, M. (1978). Family therapy in clinical practice. Jason Aronson.
• Haley, J. (1976). Problem-solving therapy. Jossey-Bass.
• Minuchin, S. (1974). Families and family therapy. Harvard University Press.
• Nichols, M. P., & Davis, S. D. (2020). Family therapy: Concepts and methods (12th ed.). Pearson.
• Satir, V. (1983). Conjoint family therapy. Science and Behavior Books.
• White, M., & Epston, D. (1990). Narrative means to therapeutic ends. Norton.
- مقالات اخیر
۵ مقاله اخیر از این قسمت برای شما در دسترس است.
- محصولات
دوره ای که برای بسیاری از افراد مفید بوده.
نظرات
نظر شما در این مورد چیه؟