Carl-Rogers
تعداد لایک: 4
تعداد لایک: 4

نظریه‌ی کارل راجرز: روان‌درمانی مراجع‌محور و روان‌شناسی انسان‌گرا

چکیده

کارل راجرز (Carl R. Rogers) از پیشگامان روان‌شناسی انسان‌گرا و بنیان‌گذار رویکرد روان‌درمانی مراجع‌محور (Client-Centered Therapy) است. برخلاف نظریه‌های سنتی مانند روان‌کاوی و رفتارگرایی، راجرز بر تجربه‌ی درونی، گرایش فطری انسان به رشد، و کیفیت رابطه‌ی درمانگر با مراجع تأکید داشت. این مقاله به بررسی اصول نظریه راجرز، ساختار شخصیت، مفاهیم بنیادین چون «ناهمخوانی»، «خودپذیری» و «تجربه‌ی پدیداری» می‌پردازد و دستاوردهای آن در روان‌درمانی و آموزش را تحلیل می‌کند.

مقدمه

کارل راجرز (1902–1987) در برابر رویکردهای تقلیل‌گرایانه و آسیب‌محور روان‌شناسی، دیدگاهی نوین و امیدبخش به روان انسان عرضه کرد. نظریه‌ی او بر پایه‌ی مفاهیم کلیدی مانند گرایش به تحقق خود (Self-Actualization Tendency)، همدلی (Empathy)، پذیرش بی‌قید و شرط (Unconditional Positive Regard)، و همخوانی درونی (Congruence) بنا شده است. به عقیده‌ی راجرز، انسان‌ها اگر در محیطی حمایتی و پذیرنده قرار گیرند، به‌طور طبیعی به‌سوی رشد، خلاقیت و سلامت روانی حرکت می‌کنند (Rogers, 1961).

۱. گرایش به تحقق خود

راجرز معتقد بود که انسان دارای گرایشی فطری به‌نام actualizing tendency است؛ یعنی تمایل درونی برای شکوفایی، رشد و تحقق کامل ظرفیت‌های فردی. این گرایش، نیروی اصلی حرکت انسان به‌سوی سلامت روان، خلاقیت، و معنای زندگی است (Rogers, 1951).

«من باور دارم که انسان‌ها، زمانی که در فضایی پذیرنده و صادق قرار گیرند، میل ذاتی به رشد و خودشکوفایی را از خود نشان می‌دهند.» (Rogers, 1961, p. 35)

۲. ساختار شخصیت از دیدگاه راجرز

راجرز شخصیت را نه به‌صورت ساختارهای ناهشیار، بلکه به‌عنوان «میدان پدیداری» (Phenomenal Field) تعریف می‌کرد؛ یعنی دنیایی که فرد به‌صورت ذهنی تجربه می‌کند. در این میان، مفهوم خود (Self) محور اصلی تجربه‌ی روانی است. خود از طریق تعامل با دیگران و بازتاب‌های محیطی شکل می‌گیرد (Rogers, 1959).

دو نوع خود در نظریه راجرز مطرح‌اند:
• خود واقعی (Real Self): خودی که فرد واقعاً هست.
• خود آرمانی (Ideal Self): خودی که فرد آرزو دارد باشد.

تفاوت زیاد میان این دو، به ناهمخوانی (Incongruence) و در نتیجه اضطراب و تعارض درونی منجر می‌شود.

۳. شرایط لازم برای رشد روانی سالم

راجرز برای شکل‌گیری تغییر مثبت در مراجع، سه شرط اساسی در رابطه درمانی را ضروری می‌دانست (Rogers, 1957):

  1. پذیرش بی‌قید و شرط (Unconditional Positive Regard):
    یعنی درمانگر مراجع را بدون قضاوت و شرط، بپذیرد و برای او احترام قائل شود.
  2. همدلی دقیق (Accurate Empathy):
    یعنی تلاش صادقانه‌ی درمانگر برای درک تجربه‌ی درونی مراجع از منظر خودش.
  3. همخوانی (Congruence):
    یعنی درمانگر درون و بیرونش هماهنگ باشد؛ صادق و شفاف باشد و نقاب نزند.

تحقیقات بعدی نشان داده‌اند که این عوامل سه‌گانه، به‌طور مستقیم بر موفقیت درمان اثرگذارند (Cain, 2010).

۴. ناهماهنگی روانی و شکل‌گیری اضطراب

وقتی تجربه‌های زندگی با ساختار خود ناسازگار باشند، فرد آن‌ها را تحریف یا انکار می‌کند و این باعث ناهمخوانی روانی و شکل‌گیری اضطراب می‌شود. درمان به فرد کمک می‌کند که میان تجربه‌های زیسته و خودپنداره‌اش هماهنگی برقرار کند و به‌سوی انسجام حرکت کند (Rogers, 1959).

۵. مفهوم “انسان کامل در حال شدن”

راجرز اصطلاح «fully functioning person» را برای توصیف فردی به‌کار برد که در مسیر تحقق خود حرکت می‌کند. ویژگی‌های چنین فردی عبارت‌اند از:
• گشودگی نسبت به تجربه
• زندگی در لحظه‌ی اکنون
• اعتماد به احساسات درونی
• آزادی در انتخاب
• تمایل به رشد و خلاقیت (Rogers, 1961)

۶. کاربرد نظریه راجرز

الف) روان‌درمانی مراجع‌محور

در این نوع درمان، تمرکز بر مراجع است نه درمانگر. نقش درمانگر، فراهم‌کردن محیطی گرم، پذیرنده و همدلانه است تا مراجع خودش، مسیر رشدش را بیابد.

ب) آموزش انسان‌گرایانه

راجرز معتقد بود آموزش نیز باید بر اساس احترام به خودآگاهی و آزادی یادگیرنده شکل گیرد، نه بر پایه‌ی اجبار، رقابت و ترس (Rogers, 1969).

ج) کاربردهای اجتماعی و بین‌فردی

اصول نظریه راجرز در روابط بین‌فردی، خانواده، مدیریت، مشاوره تحصیلی و تربیت کودک نیز به‌کار می‌روند.

۷. نقدهای وارد بر نظریه راجرز

منتقدان بر این باورند که:
• نظریه راجرز بیش از حد خوش‌بینانه و ساده‌سازی‌شده است (Corey, 2017).
• به عوامل فرهنگی، اجتماعی و ناخودآگاه توجه کافی ندارد.
• کارایی آن برای اختلالات شدید روانی مانند اسکیزوفرنی محدود است.

با این حال، تأکید راجرز بر اصالت رابطه درمانی و ظرفیت‌های مثبت انسان، اثرات ماندگاری بر روان‌درمانی نوین گذاشته است.

نتیجه‌گیری


نظریه‌ی کارل راجرز با تمرکز بر تجربه‌ی درونی، گرایش به خودشکوفایی، و اهمیت رابطه‌ی انسانی، تحولی اساسی در روان‌درمانی به‌وجود آورد. او روان‌درمانی را از شیوه‌ای اقتدارگرایانه، به فرایندی مشارکتی، انسانی و رشددهنده تبدیل کرد. اندیشه‌های او، همچنان در روان‌درمانی، آموزش، فلسفه‌ی زندگی و روابط بین‌فردی الهام‌بخش هستند.

منابع (به شیوه APA):
• Cain, D. J. (2010). Person-centered psychotherapies. American Psychological Association.
• Corey, G. (2017). Theory and practice of counseling and psychotherapy (10th ed.). Cengage Learning.
• Rogers, C. R. (1951). Client-centered therapy: Its current practice, implications, and theory. Boston: Houghton Mifflin.
• Rogers, C. R. (1957). The necessary and sufficient conditions of therapeutic personality change. Journal of Consulting Psychology, 21(2), 95–103.
• Rogers, C. R. (1959). A theory of therapy, personality and interpersonal relationships. In S. Koch (Ed.), Psychology: A study of a science (Vol. 3, pp. 184–256). New York: McGraw-Hill.
• Rogers, C. R. (1961). On becoming a person: A therapist’s view of psychotherapy. Boston: Houghton Mifflin.
• Rogers, C. R. (1969). Freedom to learn. Columbus, OH: Merrill.

تعداد لایک: 4

۵ مقاله اخیر از این قسمت برای شما در دسترس است.

بغل-کردن-خود
تنهایی وجودی: شکلی از تنهایی برای آگاهی و کنار آمدن با اضطراب
زمان مطالعه: 10 دقیقه
خودشیفتگی-در-دنیای-مجازی
چرا خودشیفته‌ها از شبکه‌های اجتماعی بیش از حد استفاده می‌کنند؟
زمان مطالعه: 13 دقیقه
عشق-و-معنویت
صمیمیت معنوی با افزایش رضایت و تعهد در روابط عاشقانه
زمان مطالعه: 10 دقیقه
هیپنوتیزم-درمانی
هیپنوتیزم درمانی
زمان مطالعه: 8 دقیقه
عزت-نفس
چگونه عزت نفس را افزایش دهیم؟
زمان مطالعه: 15 دقیقه

می تونیم در این باره باهم حرف بزنیم.

حسین-حسین-نژاد
حسین حسین نژاد
کارشناسی ارشد مشاوره خانواده

دوره ای که برای بسیاری از افراد مفید بوده.

نظرات

نظر شما در این مورد چیه؟

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *