
نو روانکاوان: بازاندیشی در روانکاوی با تأکید بر روابط اجتماعی و فرهنگ
چکیده
نو روانکاوان، عنوانی است برای گروهی از روانکاوان که پس از زیگموند فروید، نظریهی روانکاوی را با تمرکز بر ابعاد اجتماعی، بینفردی و فرهنگی گسترش دادند. آنان با رد یا تعدیل برخی مفروضات فروید بهویژه دربارهی نقش امیال جنسی، بر اهمیت روابط بینفردی، رشد شخصیت در بستر اجتماعی، و نقش اضطراب درونی در شکلگیری ساختار روانی تأکید کردند. مهمترین چهرههای این جریان، کارن هورنای، اریک فروم، هری استک سالیوان و آلفرد آدلر هستند. این مقاله به بررسی دیدگاههای نظری این متفکران و نقد آنها بر روانکاوی کلاسیک میپردازد.
۱. مقدمه
نظریهی روانکاوی فروید تأکید بسیاری بر ناهشیار، تعارضهای درونی و امیال جنسی داشت. با گسترش روانکاوی در نیمه اول قرن بیستم، برخی از روانکاوانِ معاصر فروید یا شاگردان او، با انتقاد از تمرکز بیش از حد فروید بر غریزه و سائق، تلاش کردند نظریهی او را در پرتو عوامل اجتماعی و بینفردی بازنگری کنند. به این دسته از نظریهپردازان، عنوان نو روانکاوان داده شد (Westen, 1998).
۲. کارن هورنای: روانکاوی اجتماعی و نیازهای بنیادی
کارن هورنای (Karen Horney)، از نخستین روانکاوان زن، باور داشت که منشأ اضطراب و تعارضهای روانی نه صرفاً در امیال جنسی، بلکه در روابط اولیه ناسالم، طرد، کممحبتی یا سلطهی والدین قرار دارد (Horney, 1950). او بهجای سائق لیبیدویی فروید، از مفهومی بهنام اضطراب بنیادی (Basic Anxiety) سخن گفت که در اثر ناامنی در دوران کودکی پدید میآید.
هورنای همچنین سه سبک مقابلهای اصلی را معرفی کرد:
• حرکت بهسوی دیگران (تسلیمطلبی)
• حرکت علیه دیگران (پرخاشگری)
• حرکت دور از دیگران (کنارهگیری)
او معتقد بود که ساختار شخصیت، حاصل تلاش ناسازگارانه برای ارضای ده نیاز روانرنجور است که از اضطراب بنیادی نشأت میگیرد (Horney, 1945).
۳. اریک فروم: روانکاوی فرهنگی و آزادی انسان
اریک فروم (Erich Fromm)، با ترکیب روانکاوی و مارکسیسم، به بررسی تأثیر نظامهای اجتماعی و اقتصادی بر شخصیت انسان پرداخت. او در کتاب گریز از آزادی (1941) نشان داد که انسان مدرن، در پی رهایی از وابستگی سنتی، دچار تنهایی، اضطراب وجودی و بیمعنایی شده و برای فرار از این وضعیت، به سازوکارهای «گریز روانی» چون خودکامگی، همرنگی و تخریبگری روی میآورد (Fromm, 1941).
فروم بر آزادی مثبت، عشق به زندگی، رشد خودانگیخته و احترام به تفاوت فردی تأکید داشت و معتقد بود که انسان سالم کسی است که بتواند در عین تعلق به جامعه، هویت اصیل خود را حفظ کند (Fromm, 1947).
۴. هری استک سالیوان: نظریه بینفردی شخصیت
هری استک سالیوان (Harry Stack Sullivan) بنیانگذار روانپویشی بینفردی بود. او شخصیت را نه بهعنوان ساختاری درونی، بلکه بهعنوان الگوی روابط بینفردی تکرارشونده تعریف کرد (Sullivan, 1953). بهزعم او، رشد روانی حاصل تعامل با دیگران و الگوهای ارتباطی است که از کودکی در ذهن فرد نهادینه میشود.
مفهوم کلیدی در نظریهی او، نظام خود (Self-System) است که با هدف کاهش اضطراب از طریق تطابق با دیگران شکل میگیرد. سالیوان، برخلاف فروید، اضطراب را مفهومی بینفردی میدانست که ریشه در تعاملات ناکارآمد با مراقبان دارد (Sullivan, 1953).
۵. آلفرد آدلر: تلاش برای برتری و علاقه اجتماعی
اگرچه آدلر را اغلب یکی از پایهگذاران مکتب مستقل «روانشناسی فردی» میدانند، اما دیدگاههای او بهشدت منتقد روانکاوی کلاسیک بود و در عین حال بهعنوان یکی از اولین نو روانکاوان شناخته میشود. آدلر مفهوم احساس حقارت (Inferiority) و تلاش برای برتری را بهجای لیبیدو مطرح کرد و شخصیت انسان را بهعنوان واکنشی نسبت به چالشهای اجتماعی در نظر گرفت (Adler, 1931).
از نظر او، علاقهی اجتماعی (Social Interest) یعنی توانایی برای احساس همبستگی و همکاری با دیگران، معیار اصلی سلامت روان است.
۶. دیگر چهرههای مهم در میان نو روانکاوان
آنا فروید (Anna Freud):
دختر زیگموند فروید، با تمرکز بر روانکاوی کودک و تحلیل مکانیسمهای دفاعی، به ساختارمندتر کردن نظریهی پدرش کمک کرد (Freud, A., 1936).
اُتو رَنک (Otto Rank):
او با تأکید بر تجربه تولد بهعنوان اولین منبع اضطراب، روانکاوی را به سوی پویایی وجودی هدایت کرد (Rank, 1929).
هلموت کایزر (Helene Deutsch):
از نخستین روانکاوانی بود که بهصورت تخصصی به تحلیل روان زنان پرداخت، هرچند با رویکردی همچنان کلاسیک و در چارچوب فرویدی.
۷. تفاوتهای اساسی نو روانکاوان با فروید
نو روانکاوان، با آنکه تحت تأثیر نظریهی فروید بودند، در موارد زیر از او فاصله گرفتند

نتیجهگیری
نو روانکاوان با حفظ بنیانهای اصلی روانکاوی، نظریهی فروید را با درک عمیقتری از روابط انسانی، فرهنگ، جامعه و تاریخ توسعه دادند. آنها نقش ناهشیار، دفاعهای روانی و اهمیت تجربهی کودکی را همچنان معتبر میدانستند، اما آن را در چارچوبی بینفردی، فرهنگی و اجتماعی بازتعریف کردند. آثار آنها امروزه در رواندرمانی تحلیلی نوین، رواندرمانی بینفردی، روانشناسی اجتماعی و حتی روانشناسی فرهنگی الهامبخشاند.
منابع (به سبک APA):
• Adler, A. (1931). What life should mean to you. Little, Brown.
• Fromm, E. (1941). Escape from freedom. New York: Farrar & Rinehart.
• Fromm, E. (1947). Man for himself: An inquiry into the psychology of ethics. Rinehart.
• Freud, A. (1936). The ego and the mechanisms of defence. London: Hogarth Press.
• Horney, K. (1945). Our inner conflicts. Norton.
• Horney, K. (1950). Neurosis and human growth: The struggle toward self-realization. Norton.
• Rank, O. (1929). The trauma of birth. Harcourt.
• Sullivan, H. S. (1953). The interpersonal theory of psychiatry. Norton.
• Westen, D. (1998). The scientific legacy of Sigmund Freud: Toward a psychodynamically informed psychological science. Psychological Bulletin, 124(3), 333–371.
- مقالات اخیر
۵ مقاله اخیر از این قسمت برای شما در دسترس است.
- محصولات
دوره ای که برای بسیاری از افراد مفید بوده.
نظرات
نظر شما در این مورد چیه؟